میگذرد.......
شب درویش اگر در غم نان میگذرد
روز منم به غم سود و زیان میگذرد
عمر درویش و توانگر بحقیقت نگری
هر دو با درد دل و رنج روان میگذرد
فقر با نعمت دنیا چه تفاوت دارد
چون همین میرود از دست و همان میگذرد
آنکه در نعمت و نازش گذرد عمر عزیز
او چه داند که به درویش چسان میگذرد
شادمان باش و مخور هیچ غم سود و زیان
که جهان گاه چنین گاه چنان میگذرد
تو نکوئی کن و در حق کسی بد مپسند
که بد و نیک جهان گذران میگذرد
مده آزار بدرویش که آه دل او
چون خندگی است که از جوشن جان میگذرد
نظرات شما عزیزان: